به گزارش نبض بورس، حسین مریدسادات، کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه درمورد مشکلات بورس بیان کرد: من قصد دارم در مورد نقاط ضعف بازار سرمایه صحبت کنم که آینه تمام قد از اقتصاد کشور است؛ به طوریکه قرار بوده است تالار شیشهای شود ولی فکر میکنم با استیکرهایی که به آن زده شد از حالت شفافیت بیرون آمده است.
اولین نکتهای که باید درخصوص بازار سرمایه بیان کرد نبود ثبات مدیریتی در بازار سرمایه است؛ به طوریکه در طول 2-3 سال اخیر، چند مدیر سازمان بورس تغییر کردهاند و بنده فکر میکنم مدیرانی که انتخاب شدهاند مدیرانی نیستند که بتوانند مشکلات بازار سرمایه را حل کنند و درد اصلی و اولیه آن همین موضوع است که باید به دنبال مدیری بگردیم که پیگیر حقوق سهامداران باشد نه این که در حفظ صندلی و جایگاه خودش کوشا باشد و برای این منظور تلاش کند. زیرا قطع به یقین، وجود ثبات مدیریتی میتواند عملکرد بازار سرمایه را بهبود ببخشد. این در حالی است که متأسفانه، در این حوزه فعلاً ضعف داریم.
این تحلیلگر بازار سرمایه گفت: نکته بعدی که باید در نظر گرفته شود بحث سیستم و نگاهی است که به بازار سرمایه میشود؛ به طوریکه باید بپذیریم متأسفانه در چند دهه اخیر، اولویت اول هیچ دولتی بورس نبوده؛ یعنی این بازار محلی برای تأمین کسری بودجه و فروش اوراق قرضه است. از این رو، بعد از این که معضلات بودجه سالانه دولت برطرف شد بورس به حال خود رها میشود. در نتیجه، یکی از دغدغههای بنده در این روزها این است که ببینم نرخ خوراک پتروشیمیها برای سال آینده چند است؟! دولت قرار است چقدر اوراق قرضه بفروشد؟! و در این میان، نکته حائز اهمیت این که در بانک مرکزی، سیاستهای پولی - مالی قرار است به چه شکلی اجرا شوند؟! و وزارت اقتصاد چه نقشهای برای صنایع چیده است؟! شورای رقابت چگونه میخواهد برای عرض اندام کردن؛ کمر صنعت خودرو را بشکند یا نشکند؟! بنابراین، همه این موارد دغدغه بنده به عنوان فعال بازار سرمایه هستند و هنوز هم، نتوانستهام برای آنها پاسخی پیدا کنم.
مرید سادات تأکید کرد: متأسفانه، دولت هنوز تفاوت بین حمایت، نظارت و دخالت را نمیداند و بنده فکر میکنم در نود درصد مواقع، دخالت صورت میگیرد و به همین خاطر، واقعاً برایم جای سوال است کدام مشاور و کارگروهی در اوج قیمت کامودیتیها برای صادرکنندگان صنعت فولاد مالیات وضع کرده است؟! در کجای دنیا برای صادرکننده مالیات وضع میکنند؟! در کدام نقطه جهان، یک کارخانه با چندین هزار کارگر و کارمند را مجبور میکنند به اسم حمایت از مصرف کننده محصول خود را زیر قیمت بهای تمام شده بفروشد؟! ولی همین مصرف کننده سالها در صف خرید یک ماشین قرار میگیرد و واقعاً برای بنده جای سوال است که چطور میشود یک صنعت را اینچنین در زیان انباشته بُرد؟!
این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه داد: اگر نگاهی به صنعت خودرو بیندازیم متوجه میشویم خیلی زودتر از کره جنوبی شروع کردیم. اما الان، آنها کجا هستند و ما کجا هستیم؟! متأسفانه، فکر میکنم بازار سرمایه محلی شده است که دوستان برای خودشان رزومه بسازند؛ به طوریکه در شورای رقابت عرض اندام کرده و برای صنایع قیمتگذاری دستوری میکنند در حالیکه اینکار فقط با دید خودشان صورت میگیرد. در این میان، اگر نگاهی به وزارت اقتصاد کنیم، خواهیم دید هر زمانی، هر چیزی به نفع خودشان است آن را در بازار بورس دیکته میکنند. همچنین، اگر به شورای رقابت، سازمان حمایت از مصرف کننده و بانک مرکزی نگاه کنیم، میبینیم شاید اولویت آخر متولیان و تصمیم گیریهای آنها بازار بورس و فعالان بازار سرمایه و سهامداران باشند. اما یادمان نرود که بورس؛ آینه تمام قد اقتصاد کشور و اسمش تالار شیشهای است و به همین دلیل، باید شفافیت داشته باشد و اگرچه تمام این ارکان باید برای حمایت از صنایع به بازار بورس بیایند ولی در مقابل، میبینیم که برای رزومه ساختن در این بازار حضور فعالی دارند.
مرید سادات تصریح کرد: صادقانه بگویم در تمام روندهای نزولی با سفارشهای حمایتی که روی نمادهایی مثل « فارس »، « فملی»، « فولاد»، «شپنا» گذاشته میشود سبد سرمایه گذاران ۷ - و ۵- ، ۳- میخورد ولی شاخص نیم درصد اصلاح میکند. برای بنده جای سوال است و امیدوار هستم متولیان روی صندلی بنشینند و به مردم پاسخگو باشند. چطور ۸۵ درصد از بازار منفی میخورد؛ اما شاخص کل نیم درصد اصلاح میکند؟! از طرفی، متأسفانه ما مصرف کنندگان خودروهای چینی شدهایم چراکه در این حوزه قدرتی نداریم و همیشه سهامدار است که زیان میبیند. چون دولت هر جایی که شاید به نوعی کسری دارد کسری خود را به اسم حمایت در بازار سرمایه جبران میکند و فکر میکنم هیچ موقع اولویتش فعالان این بازار و سهامداران نبوده اند.
بنده فکر میکنم نهایت سناریوسازی و شاخصسازی همین است؛ به طوریکه مثلاً شاخص ۲ میلیون و ۵۰ هزار واحد است ولی قیمتها روی محدوده ۱ میلیون و ۲۰۰ است. البته بنده نمیگویم دولت حمایت کرده و قیمت رو به بالا حرکت کند چراکه بازار محل داد و ستد و حاصل رفتار دسته جمعی همه ماست ولی یقین داشته باشید در این بازار شاخص سازی میشود.
این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه داد: بارها درمورد دیتای غلط شاخص کل با مسئولان صحبت کردهایم. زیرا بنده فکر میکنم شاخص کل هموزن؛ آینهی تمام قد سبد سرمایهگذاری ماست نه شاخص کل. اما وقتی هر مسئولی در هر ارگانی میخواهد درمورد بازار بورس صحبت کند فقط به شاخص کل میپردازد. از اینرو، بنده فکر میکنم خیلی از مسئولان حتی ندانند شاخص کل هموزنی نیز، وجود دارد. پس، این دستکاریکردن کاملاً واضح بازار؛ نتیجه اش خروج سرمایه میشود.
۱۰ سال پیش، هیچ کدام از ما دلال بازار خودرو نبودیم. کدامیک از پدران ما سکه میخریدند تا با قیمت بالاتر به فروش برسانند؟! در آن سالها کدامیک از آنها در بازار خودرو و مسکن و طلا دلالی میکردند؟! این در حالی است که همه چیز بر اساس مصرف یا اندک سرمایه برای سرمایهگذاری بلندمدت بود. از اینرو، نتیجه دستوری برخورد کردن با صنایع و شکستن کمر آنها، خروج پول از بازار سرمایه است و متأسفانه، بنده فکر میکنم همه ما به سمت دلالیسم در حال حرکت هستیم و امیدوارم این معضلات بزودی به اتمام برسند.
مرید سادات گفت: نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که ما در نهایت متوجه نشدیم در این بازار سرمایه، صندوق تثبیت با بازارگردان با یکدیگر دشمن هستند یا در یک راستا هستند و یا در مقابل هم قرار دارند؟! یعنی زمانی که خبر میرسد صندوق تثبیت میخواهد خرید کند، میبینیم در ساید اول، بازارگردان در حال فروش است و نتیجه این نبود هماهنگی و کج سلیقگی، آسیب زدن به بازار سرمایه است.
این تحلیلگر بازار سرمایه افزود: جدیداً طرحی آمده هر زمانی که بازار منفی است، میگویند بازارگردانها نفروشند. این مسئله مثل این است که به یک بیمار مبتلا به سرطان فقط مُسکن و خوابآور داده شود تا بخوابد در حالیکه متأسفانه هیچیک از اینها راه حل نیستند و در مقابل، ضربه ای هستند که به بازار سرمایه وارد میشوند و متأسفانه، در بورس حتی بین فعالان بازار نیز، جزیره هایی از هم جدا وجود دارد و هیچیک از آنها با هم همبستگی و هماهنگی ندارند و پیامدش، شرایط این روزهای بازار میشود.
مرید سادات در پایان خاطرنشان کرد: برای برنامه بورس آباد نام زیبایی انتخاب شده است. زیرا به حدی حال و روز بورس خراب است و آن قدر تصمیمات قبیلهای در آن گرفته میشود که شاید مثل یک آبادی باشد و بنده میگویم ای کاش، ما مثل یک آبادی بودیم. چون اگرچه از نظر پوسته یک شهر مدرن هستیم و در نمایشگاهها میبینیم چه اتفاقهایی رخ میدهند ولی در بطن کار، میبینیم که متأسفانه، شاید از آبادی هم، آبادیتر هستیم.
امیدوارم روزی برسد که دوباره در بورس آباد بگویم بایدها و نبایدها در اقتصاد ایران اتفاق افتاده است و بورس؛ آینهی تمام قد اقتصاد ایران در روزهای خوب به سر میبرد.